- تاس باز
- نرد باز، بازیگری که با تاس نمایش دهد حقه باز
معنی تاس باز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نوعی بر دو باخت که بوسیله تاس انجام گیرد
بازی کننده با طاس، آنکه با طاس قمار می کند، کنایه از حقه باز، شعبده باز
اندوه بار
رقاص، پاکوب
آنکه سه تار نوازد
کاسه گردان، حقه باز، متقلب
کسی که جان خود را فدا کندکسی که جان خویش را در معرض خطر اندازد
کسی که خرس را تربیت کند و او را ببازیهای مختلف وا دارد و ازین راه روزی خورد
بازی و تفریح کردن باتاب
اندوهبار اندوه آور اندوهبار
کسی که بر تاس (کاسه) دعا نویسد و خواند تا تاس خود بحرکت آید و بجایی که وی خواهد رود تاس گردان
آنکه تار (آلت موسیقی) سازد سازنده تار
صبح زود که هنوز هوا تاریک باشد صبح نخست
کسی که هر دم هوسی بکند
بی حیله و نیرنگ، درستکار، برای مثال نداریم بر پردۀ کج بسیچ / به جز راست بازی ندانیم هیچ (نظامی۶ - ۱۱۳۷)
کسی که قاب بازی کند، بجول باز
حقه بازی، شعبده بازی، عمل طاس باز
پاک باخته، کسی که در قمار تمام دارایی خود را ببازد، کنایه از کسی که با نظر پاک به معشوق خود می نگرد، عاشق صادق، شخص وارسته، زاهد و تارک دنیا، برای مثال تمنی کند عارف پاک باز / به دریوزه از خویشتن ترک آز (سعدی۱ - ۵۶)
ستان بر پشت. یا طاق باز خفتن (خوابیدن)، بر قفا خفتن ستان خوابیدن
بجولباز، منگی آنکه با قاب بازی کند، قمار باز
کسی که کاسه بازی کند، محیل مکار: (از حریفان قمار برده بسی کاسه بازی چنین ندیده کسی) (میر یحیی شیرازی)
آنکه بالیس بازی کند
آنچه که تولید هوی و هوس کند: روی کلمه کنایه آمیز (شوهرم) بالبخندی طنز آلود هوسباز و پر معنی تکیه کرد، آنکه پر از هوی وهوس است، شهوت پرست
رقاص
بازی و تفریح کردن با تاب
دعانویس
کسی که جان خود را فدا کند
ستان بر پشت
شهوت پرست
نوعی پرندۀ شکاری از تیرۀ باز با منقار و چنگال های قوی و پرهای زرد، خرمایی یا سفید که آن را برای شکار کردن پرندگان تربیت می کنند، باز سفید و بزرگ
به پشت خوابیده
طاق باز افتادن: بر پشت خوابیدن، برپشت روی زمین دراز کشیدن، طاق باز خوابیدن
طاق باز خفتن: بر پشت خوابیدن، برپشت روی زمین دراز کشیدن، طاق باز خوابیدن
طاق باز خوابیدن: بر پشت خوابیدن، برپشت روی زمین دراز کشیدن
طاق باز افتادن: بر پشت خوابیدن، برپشت روی زمین دراز کشیدن، طاق باز خوابیدن
طاق باز خفتن: بر پشت خوابیدن، برپشت روی زمین دراز کشیدن، طاق باز خوابیدن
طاق باز خوابیدن: بر پشت خوابیدن، برپشت روی زمین دراز کشیدن
آنکه با خرس بازی می کند و آن را به انجام حرکات نمایشی وامی دارد، خرسک باز
آنکه آس بازد آنکه بازی آس کند
کسی که از زیر خرقه طاسها بر آرد و گاهی طاس را بر هوا افکند و بر سر چوب بگیرد (نظیر شیشه باز) و بازی های عجیب وغریب دیگر کند، محیل مکار